داستان تاریخ

مشخصات بلاگ
داستان تاریخ

اگر کسی بخواهد حرف خود را به اثبات برساند اول ادعایش درطول تاریخ میگوید و همه ان را قبول می کنند در حالیکه شاید نه خود فرد ونه شنوندگان از تاریخ چیزی ندانند وجای بسی تاسف است که مردم چنین سرزمین کهنی از تاریخ چیزی ندانند
این وبلاگ با این هدف تاسیس شده که کاربران اینترنت بیشتر با تاریخ جهان اشنا شوند و امیدوارم که شما با دیدن این وبلاگ به تاریخ علاقه مند شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

سازمان فئودال(برده)

پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۲۳ ب.ظ

در آن زمانها و سرزمینها، جامعه عبارت بود از آزادمردان، سرفها، بردگان. طبقۀ آزادمردان شامل نجبا، روحانیون،سربازان حرفه ای، صاحبان مشاغل، اکثر بازرگانان و افزارمندان، و کشاورزانی می شد که تقریباً با اندک تعهد یا بیهیچ تعهدی در مقابل خاوندان فئودال مالک زمینهای خویش بودند، یا در برابر مال الاجارة نقدی زمین را از خاونداجاره می کردند. این قبیل کشاورزان موجر در انگلستان قرن یازدهم چهار درصد عموم برزگران مملکت را تشکیل
می دادند، در آلمان غربی، ایتالیای شمالی، و فرانسۀ جنوبی عدة آنها بمراتب زیادتر بود و شاید یک چهارم تمام نفوسرعیتی اروپای باختری را تشکیل می دادند.

هر چه سرفداری رو به افزایش می نهاد، بردگی کاهش می پذیرفت. در انگلستان قرن دوازدهم بردگان بیشتر مختصانجام خدمات منازل بودند. در کشور فرانسه، شمال رود لوار، تقریباً اثری از بردگی دیده نمی شد؛ در آلمان در خلالقرن دهم رواج گرفت، یعنی در دورانی که هیچ کس در اسیر کردن اسلاوهای کافر و گماشتن آنان به کارهای پستدر املاک آلمانی، یا فروختن آنها در سرزمینهای مسلمان یا امپراطوری بیزانس دچار عذاب وجدان و ناراحتی خاطر نمی شد. از سوی دیگر، برده فروشان در راستۀ کرانه های دریای سیاه، آسیای باختری، یا افریقای شمالی مسلمانان یا
یونانیان را می ربودند و به عنوان کارگر زراعی، خدمۀ منازل، خواجه، متعه، یا فاحشه در سرزمینهای اسلامی یامسیحی می فروختند.

تجارت برده بویژه در ایتالیا رونق گرفت، شاید این امر به جهت همسایگی با ممالک مسلمانبود، چه مسیحیان با وجدانی آسوده می توانستند افراد را از آن اقلیم بربایند و بظاهر این قبیل اعمال را انتقامی منصفانه در برابر هجومهای ساراسنها به حساب آورند.بنیادی که در طول تاریخ معلوم بشری پایدار مانده بود اینک حتی در نظر آنها که از صمیم قلب معتقد به پیروی از اصول اخلاقی بودند ضروری و همیشگی جلوه می کرد. راست است که پاپ گرگوریوس اول دو تن از غلامان خویش را با مشتی سخنان ستایش آمیز دربارة آزادی طبیعی عموم ابنای بشر آزاد ساخت، همچنان از وجود صدها نفر از بردگان در املاک پاپی استفاده کرد، و قوانینی را به تصویب رساند که به موجب آن بردگان از حق ورود به جرگۀروحانیون یا وصلت با مسیحیان آزاد محروم شدند.

کلیسا فروش اسرای مسیحی را به مسلمانان تقبیح کرد، لکن به بردگی گرفتن مسلمانان و اروپاییانی را که هنوز تا این تاریخ پیرو مسیحیت نشده بودند عملی مجاز دانست. هزاران نفر از اسرای اسلاو و ساراسنها را به عنوان برده در بین دیرها تقسیم کردند، و تا قرن یازدهم همچنان به خدمت در زمینهای موقوفۀ کلیسا و املاک پاپی مشغول بودند. طبق قوانین شریعت، گاهی ثروت زمینهای کلیسا را به تعداد غلامان تخمین می زدند نه به پول نقد. قوانین شرع، مثل قوانین غیر مذهبی، برده را در عداد اموال منقول محسوب می داشت، به بردگانی که در خدمت کلیسا بودند اجازة نوشتن وصیتنامه نمی داد، و مقرر می داشت که هر نوع پس اندازی که برده هنگام مرگ باقی گذارد متعلق به کلیسا بشود.

اسقف اعظم ناربون در وصیت نامه اش در 1149 بردگان سارسن خویش را به اسقف بزیه واگذاشت. قدیس توماس آکویناس [معروف به حکیم آسمانی] بردگی را یکی از نتایج گناه حضرت آدم تعبیر کرد و توضیح داد که در جهانی که برخی از مردم باید رنج کار بر خود هموار سازند تا دیگران برای دفاع از آنها آزاد باشند، چنین رسمی از لحاظ اقتصادی مقرون به صلاح می باشد. این گونه نظرات بر وفق تعالیم ارسطو و مطابق با روحیۀ زمان بود. طبق نظامات کلیسا، تصرف اموال کلیسا هرگز مجاز نبود مگر آنکه شخص بهای آن اموال را به نرخ کامل بازار بپردازد. این کار به ضرر بردگان و سرفهایی تمام می شد که متعلق به کلیسا بودند، و گاهی آزادی این قبیل افراد در املاک موقوفۀ کلیسا بمراتب دشوارتر از آزادی بردگان و سرفهایی بود که در املاک خصوصی و حکومتی به کار اشتغال داشتند. با اینهمه، کلیسا با نهی مردم از به بردگی گرفتنمسیحیان، هنگامی که مسیحیت به سرعت تمام در حال گسترش بود، بتدریج تجارت برده را محدود کرد.
زوال بردگی ناشی از تحول اقتصادی بود نه معلول پیشرفت اخلاقی. کم کم ثابت شد که تولید فردی، به حکم انگیزه اکتساب مال و جلب سود، بمراتب پرمنفعت تر و بی دردسرتر از تولید بر اثر فشار جسمانی است. بندگی ادامه یافت و سرف) ) serf هم در مورد غلام به کار می رفت و هم دربارة سرف، اما به مرور زمان این لغت بدل به ، servus واژةشد که امروزه آدم فرومایه villain که به سرفها اطلاق می شد) به مرور زمان بدل به ) villein شد، همچنانکه واژة برده) گردید. کسی که نان مردم قرون وسطی را تهیه ) slave مبدل به slav و ناکس و شریر معنی می دهد، و لغت
می کرد سرف بود نه برده.

برگرفته از تاریخ تمدن ویل دورانت

  • hadi nosrati

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
function showHint(str) { var xmlhttp; // Ajax ایجاد یک متغیر برای ذخیره کردن شی if (str.length==0) { document.getElementById("txtHint").innerHTML=""; return; } if (window.XMLHttpRequest) { // IE7+, Firefox, Chrome, Opera, Safari کد برای مرورگرهای xmlhttp=new XMLHttpRequest(); } else { // IE6, IE5 کد برای مرورگرهای xmlhttp=new ActiveXObject("Microsoft.XMLHTTP"); } xmlhttp.onreadystatechange=function() { if (xmlhttp.readyState==4 && xmlhttp.status==200) { document.getElementById("txtHint").innerHTML=xmlhttp.responseText; } } xmlhttp.open("GET","gethint.php?q="+str,true); xmlhttp.send( ); }